شبيه لولوخورخوره هايي شده اي كه دوران كودكي ام بهانه ي ترس هايم بود !! با اين تفاوت كه
لولوخورخوره هاي قصه هايم فقط مايه ي ترس بودند. اما تو آزار ميدهي ... روحم را ... جسمم را ...
هر دو را با هم ....
هر روز تحليل ميروم. هر روز بيشتر از قبل غرق ميشوم. بعد هر وقت صدايت ميكنم: خودت را به كري
ميزني ...انقدر كر مي شوي كه حتي صدايت به خودت هم نمي رسد.
وحشتناك مي شوي. موقع خواب به سراغم مي آيي، دستت را ميگذاري روي نفسِ احساسم تا به
بهانه تمام اين روزها خفه خون گرفتن را تجربه كنم ....!!
بچرخ ... انقدر مست بچرخ تا يادت برود زمين گرد است ... تا يادت برود من مدت هاست به مازوخيسم
انتزاعي حادم مي خندم ...
بچرخ ... با شراب نخورده ات بچرخ ... بگذار يادت برود، دكتر نسخه بخش اعصاب و روان را برايم ميپيچد!
يادت برود، درد كوسه هاي اروند كجاي بي خيالي هاي تو جاماند ...
انقدر بچرخ تا عقرب عاشق دوباره دُم به كله اش بكوبد و اين بار به جاي دو شقه شدن، هزار شقه
شود...
حلقه ي آتش خواب نبود ... تنها دودي سيگاري ست كه هيچ وقت قرار نيست مهمان لبانت شوند ...
بدون مستي بچرخ ... انقدر بچرخ تا پلنگ غزلهاي منزوي، غرورش را توي باغ آلبالوي مادربزرگ جا
بگذارد !!
بچرخ تا نامت از خاطرم برود ... انقدر كه تو را همان لولوخورخوره ي ترسناكي بدانم، كه ديگر توي هيچ
لبخند ژكونتي خلاصه نميشود !!
اين روزها تمام خودم را، تمام تو را روي صفحه صفحه ی تقويم روميزي ام بالا مي آورم ...
بچرخ ... مست بچرخ ...
بچرخ تا يادم نرود، راه آسمان از همين زمين ميگذرد !!!!
4917 بازدید
3 بازدید امروز
5 بازدید دیروز
20 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian